1 گر که سیم و زر بسیار بود نادانرا مرد داناش بمردم نشمارد هرگز
2 ابله ار چند پر از زور بود لیک به رأی گر چه بیزور بود بشکند او را گربز
3 آب اگر چند عفن گشته بود در شمرش می نخواهد شدن از کشتن آتش عاجز
1 فصل بهارست خیز ای صنم گلعذار کوکبه گل رسید باده گلگون بیار
2 حیف نباشد که چون سوی چمن بگذری نرگس رعنا بود مست و تو اندر خمار
1 فرخنده باد مقدم دستور کامیاب بر روزگار دولت شاه فلک جناب
2 سلطان مشرقین که از اوج سروری رأیش فکند سایه رفعت بر آفتاب
1 دوش بی هیچ خبر کوکبه باد سحر بر در حجره من کرد بصدلطف گذر
2 حلقه بر در زد و چون باز گشادند درش اندر آمد ز در و غم ز دلم رفت بدر