- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 الدیک فی صیاح واللیل فی انهزام والنور قد تبدی من لجة الظلام
2 ای همچو دیده در خوروی همچو جان گرامی چون از غم تو شادم می ده به شادکامی
3 اسمع فداک روحی فالدیک قال حقا یا معشر السکاری هبوا من المنام
4 صبح است و باده حاضر می ده که کم در افتد وقتی بدین لطیفی کاری بدین تمامی
5 یا صاحب الاغانی اضرب علی المثانی شعری کزهر روض فی سیدالکرام
6 یاد مظفرالدین می خور که نوش بادت یعنی قزل که پیشش گردون کند غلامی