افسوس که صاحبدل دانا از حزین لاهیجی قطعه 993

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

افسوس که صاحبدل دانا ز جهان رفت

1 افسوس که صاحبدل دانا ز جهان رفت نی نی غلطم، بلکه جهان را دل و جان رفت

2 پیرایه دِهِ صورت و آرایش معنی مرآت دل و دیدهٔ صاحب نظران رفت

3 یکتاگهر بحر فضیلت که ز عزت تا ساحل قدس، از صدف کون و مکان رفت

4 شد دوستیِ آل نبی کشتیِ نوحش از موج خطر، در کنف امن و امان رفت

5 زین غمکده، تا مصطبهٔ قدس، خرامید زین کلبهٔ ویرانه به روضات جنان رفت

6 بر خویش اگر جهل ببالد عجبی نیست دانای زمن، فخر زمین، خیر زمان رفت

7 از خاک برآور سری، ای نخل خمیده یک بار ببین، بی تو چه بر پیر و جوان رفت

8 نبود خبرت،گر ز دل خون شدهٔ ما بنگر که چه از دیدهٔ خونابه فشان رفت

9 زین واقعهٔ صعب جهان را دل و جان رفت زین غصّه ٔ جانکاه، ز دل تاب و توان رفت

10 چون مردمک چشم جهان بود ز عرفان گفتم پی تاریخ که بینش ز میان رفت

عکس نوشته
کامنت
comment