- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به پیش اختر حسن تو مهر تاب ندارد جهان به دور تو حاجت به آفتاب ندارد
2 زمام کشتی دل تا کسی نداده به عشقت خبر ز جنبش دریای اضطراب ندارد
3 نماند کس که به خواب جنون نرفت ز چشمت جز آن که عقل به ذاتش گمان خواب ندارد
4 بهر زه چند نهفتن رخی که شعشعهٔ آن نهفتگی ز نظرها به صد حجاب ندارد
5 میان چشم من و روی اوست صحبت گرمی که تاب گرمی آن پردهٔ حجاب ندارد
6 جهان عشق چه بی قید عالمی است که آنجا شه جهان ز گدای در اجتناب ندارد
7 بر آستانهٔ حکم ایاز هیچ غلامی سر نیاز چو محمود کامیاب ندارد
8 شنیدم آمده صبر از پی تسلیت ای دل بگو دمی بنشیند اگر شتاب ندارد
9 مگر ندیدهای اندر صف نظار گیانم که در کمان نگهت ناوک عتاب ندارد
10 بهشت وصل توام کشت ز اختلاط رقیبان من و فراق تو کان دوزخ این عذاب ندارد
11 سئوالهاست ز رازم رقیب پرده در تو را که گر سکوت نورزد یکی جواب ندارد
12 به پرسش سگ خویش آمدی و یافت حیاتی اگر به کعبه روی آن قدر ثواب ندارد
13 قدم دریغ مدار از سرم که جز تو طبیبی دوای محتشم خسته خراب ندارد