1 اجل تاج دین قطعه و رقعه من فرو خوان و بید مرا عود گردان
2 تفضل کن و روز منحوس ما را به دیدار مسعود مسعود گردان
1 ای چون مسیح گوهر تو جمله جان شده سجده کنان بصومعه آسمان شده
2 از علت کمال که بر تو ز چشم بد ترسیده و هم ناقص و آخر همان شده
1 گهر نتیجه بحر است و بر خلاف قیاس نتیجه آمده بحری ز گوهر عباس
2 ابوالمحاسن عبدالصمد که بخت آمد بنای دولت و دین را قوی نهاد اساس
1 آخر دلم به آرزوی خویشتن رسید و آنچه از خدای خواسته بودم به من رسید
2 آن مه که کرد طوفی سوی شرف شتافت وآن گل که رفت سالی چمن رسید