1 اجل تاج دین قطعه و رقعه من فرو خوان و بید مرا عود گردان
2 تفضل کن و روز منحوس ما را به دیدار مسعود مسعود گردان
1 چون دلم در خدمت آن سرو گلنار ایستد دیده در نظاره آن لعل دربار ایستد
2 گر به نزدیک من آید فی المثل تا جان برد دل کند تکبیر و آید پیش آن یار ایستد
1 بشگفت در بهار سعادت نهال ملک تازه است روی بخت که برگشت سال ملک
2 از چشم گوش ساز که بی ترجمان صوت گوید همی ثنای شهنشاه حال ملک
1 هفته دیگر بسعی ابر مروارید بار آورد شاخ شکوفه عقد مروارید بار
2 گاه باد از عارض سنبل برانگیزد نسیم گاه ابر از طره شمشاد بنشاند غبار