1 اهل همت لب از دعا بستند کمر خدمت رضا بستند
2 گرد آیینه بود جاه جلال باز آئین غم کجا بستند
3 مژده ریزند بر سر و دستار کز گل فتنه دسته ها بستند
4 رفت هنگام بار سوختگان داغ ها بر لب صبا بستند
5 ما کلید بهشت بشکستیم در دوزخ به روی ما بستند
6 به عدم کی روان شوی عرفی رو که دروازهٔ فنا بستند
دیدگاهها **