- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود برگ گل سنگ ته دندان شبنم می شود
2 هر کرا در عین اقبال است چشمی بر زمین چون مه و خورشید چشم اهل عالم می شود
3 در ریاض بندگی رعناتر از شاخ گلی است گردنی کز بار تسلیم و رضا خم می شود
4 هر قدر افزون شود آمال کلفت آورد آرزو چون جمع شد بالای هم غم می شود
5 سودهٔ الماس بسریشند اگر با خون دل بهر زخم سینهٔ عشاق مرهم می شود
6 بگذرانی گر زدشمن نعمت حسن ادب می فزاید بر تو چندانی کز او کم می شود
7 حاصلی غیر از پریشانی نخواهد داشتن کشت آمالی کز آب روی خرم می شود
8 عاشقانش را زلعل نو خط خندان او گلشن امید جویا سبز و خرم می شود