کشاورزی از هر طرف از آذر بیگدلی دیوان اشعار 3

آذر بیگدلی

آثار آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

کشاورزی از هر طرف دشت کاو

1 کشاورزی از هر طرف دشت کاو عیان گنج گاوانش از پای گاو

2 پی دانه کشتن زمین می شکافت که گنجوری از خاک امین تر نیافت

3 بآن کشته دادی از آن رود آب بزنگار تو ریختن سیم ناب

4 بر آن سبزه کامد زبر جد نشان تو گفتی که شد خضر دامن کشان

5 نگشته همان دانه از کاه دور نبرده ز خرمن همان دانه مور

6 خداوند خرمن ز بخل ای شگفت مگر خوشه از خوشه چین وا گرفت؟!

7 کشید از جگر خوشه چین آه گرم دل آهنین فلک کرد نرم

8 بناگاه برق آتشی بر فروخت که این کشته را، از تر و خشک، سوخت

9 هم از خاک جوشید آبی سیاه هم از کشته بر کهکشان رفت کاه

10 شد ابروی داس فلک پر ز چین نه خوشه بجا ماند و نه خوشه چین

11 از آن دانه کز خرمن سوخته بجا ماند چون گنج اندوخته

12 رهیدند بیمایه موران ز رنج چو محتاج کش پا فرو شد بگنج!

عکس نوشته
کامنت
comment