پیری ز خرابات برون آمد مست از عراقی رباعی 14

پیری ز خرابات برون آمد مست

1 پیری ز خرابات برون آمد مست دل رفته ز دست و جام می بر کف دست

2 گفتا: می نوش، کاندرین عالم پست جز مست کسی ز خویشتن باز نرست

عکس نوشته
کامنت
comment