-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیری به راه حرص نتابد عنان من تن در نمی دهد به کشاکش کمان من
2 افسرده دل تر از دیم امّا توان نمود سیر بهاری از مژهٔ خون فشان من
3 صرصر چه در خرابی من اضطراب داشت؟ بر شاخ گل نبود گران آشیان من
4 در ناشنیدن سخن خلق نشئه هاست گوش گران من شده رطل گران من
5 آیینه عرض جوهر خود تا به کی دهد؟ چون تیغ از غلاف درآ، دلستان من
6 باشد بریدن از سگ کوی تو مشکلم مغز وفاست در قلم استخوان من
7 غمّاز را چه آگهی از راز من حزین ؟ بر لب نمی رسد نفس ناتوان من