- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بازآ که در فراق تو ما را قرار نیست روز و شبم بجز غم عشق تو کار نیست
2 از گلستان روی تو ای سرو سیم تن در دست ما کنون به جز از نوک خار نیست
3 باریست بر دل من مسکین که از چه روی ما را به بارگاه وصال تو بار نیست
4 از جانم ار چه گرد بر آورد درد عشق بر خاطر از جفای تو ما را غبار نیست
5 هر دل که کیمیای وصال تو یافتست قلبست اگر به بوته ی عشقش گذار نیست
6 دستم نگار گشت به خون دل ای نگار در آرزوی آنکه به دستم نگار نیست
7 ماییم و عشق روی دلارام در جهان اینست کار ما و جز این هیچ کار نیست