- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز این چه زلف از طرف رخ نمودن است باز این چه مشگ بر ورق لاله سودن است
2 باز این چه نصب کردن خالست برعذار باز این چه داغ بر دل عاشق فزودن است
3 دل بردن چنین ز اسیران ساده دل گوهر به حیله از کف طفلان ربودن است
4 در ابتدای وصل به هجرم اسیر ساخت وصلی چنین بهشت به کافر نمودن است
5 روشنترین غرور و دلیل تکبرش آن دیر دیر لب به تکلم گشودن است
6 سر ازل ز پیر مغان گوش کن که آن بهتر ز حکمت از لب لقمان شنودن است
7 در عشق حالتی بتر از مرگ محتشم دور از وصال دلبر خود زنده بودنست