باز این چه فتنه‌ای‌ست که در از مجد همگر غزل 90

مجد همگر

آثار مجد همگر

مجد همگر

باز این چه فتنه‌ای‌ست که در ما فکنده‌ای

1 باز این چه فتنه‌ای‌ست که در ما فکنده‌ای بازم در آتش غم و سودا فکنده‌ای

2 آوازه فراق درافکنده‌ای وز آن در شهر شور و فتنه و غوغا فکنده‌ای

3 وصلی که رونقش به ثریا رسیده بود در خاکش از چه روی به عمدا فکنده‌ای

4 تا سایه خود از سرما برگرفته‌ای در پای غم چو سایه‌ام از پا فکنده‌ای

5 تا راز خود چو حلقه درافکندمت به گوش در هر دهان حدیث خود و ما فکنده‌ای

6 عاشق‌تری ز بنده که از عشق روی خویش بر آینه نظر به تماشا فکنده‌ای

7 بر روی خویش شیفته‌ای تا بر آینه نور جمال آن رخ زیبا فکنده‌ای

8 منگر به روی خود که به رشکم ز روی تو بر خویشتن نظر به چه یارا فکنده‌ای

9 گفتی شبی به لطف که بوسی ببخشمت خود گفته‌ای و باز تقاضا فکنده‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment