سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

باز دل سودای آن زنجیر مو، از سلمان ساوجی غزل 105

غزل 105 ام از 897 غزلیات

باز دل سودای آن زنجیر مو، از سر گرفت

1 باز دل سودای آن زنجیر مو، از سر گرفت آتشم بنشسته بود از شمع رویش، در گرفت

2 زهد خشک و دامن تر، آتش ما، می‌نشاند عشقش این بار آتشی در زد، که خشک و تر، گرفت

3 موکب سلطان حسن او، عنان عشق، تافت سوی دارالملک جان، و آن مملکت، یکسر گرفت

4 نیم شب سودای حسنش، بر در دل حلقه زد حلقه دیوانگی زد، عقل و راه در گرفت

5 یوسف از بهر دل یعقوب، باز آمد به مصر جان به استقبال شد، دل تنگش اندر بر گرفت

6 زلف او جای دل من بود، و آمد غیرتم کو به جای این دل مسکین، دلی دیگر گرفت

7 گرچه خورشید جمالش، روی مهر، از من بتافت ور چه روزی چند مهرش، سایه از من، بر گرفت

8 بی لبش، چون گل، پر از خون باد، کام ساغرم گر لب من خنده زد، یا دست من، ساغر گرفت

9 تا نپنداری که سلمان، دامن از دلبر، فشاند دامن از دل بر فشاند و دامن دلبر، گرفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر باز دل سودای آن زنجیر مو، از سر گرفت

شاعر شعر باز دل سودای آن زنجیر مو، از سر گرفت چه کسی است ؟

شاعر شعر باز دل سودای آن زنجیر مو، از سر گرفت سلمان ساوجی می باشد.

شعر باز دل سودای آن زنجیر مو، از سر گرفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر باز دل سودای آن زنجیر مو، از سر گرفت چیست ؟

قالب شعر باز دل سودای آن زنجیر مو، از سر گرفت غزل است

مضمون اصلی شعر باز دل سودای آن زنجیر مو، از سر گرفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر