باز آفتاب دولت از بام ما از قاسم انوار غزل 280

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

باز آفتاب دولت از بام ما بر آمد

1 باز آفتاب دولت از بام ما بر آمد عکس جمال ساقی در جام ما درآمد

2 دیدیم آنچه دیدیم در ضمن جام باده از دولت وصالش هجران ما سر آمد

3 عقل اجتهاد جوید،نقل استنادجوید این عشق لاابالی از هر برتر آمد

4 محبوب جان ودلها،نزدیک ماست،اما هستی ما درین ره سد سکندر آمد

5 دانی که بشر حافی از چیست پاک و صافی؟ اول قدم درین ره فرد و قلندر آمد

6 می دان که روز آخرازدوست کیست شاکر؟ آن جان که روزاول از ما و من برآمد

7 بر در نشسته بودم،در انتظار رویش فیض جمال جانان از بام و در درآمد

8 با نفس گفت: لالا،باروح گفت: بالا این مؤمن موحد،آن کفر و کافر آمد

9 سر باختم بسودا، بهر رفیق اعلی این بود قاسمی را سودی که بر سر آمد

عکس نوشته
کامنت
comment