باز در دیر مغان آه از امیرعلیشیر نوایی غزل 220

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

باز در دیر مغان آه و فغان آورده‌ام

1 باز در دیر مغان آه و فغان آورده‌ام عالمی را از فغان خود به جان آورده‌ام

2 از گناه توبه با زنار گبر خویش را دست و گردن بسته در دیر مغان آورده‌ام

3 هرچه میخواهی به این رسوا بکن ای مغبچه کانچنان کِت خواستی دل آنچنان آورده‌ام

4 لطف پیر دیر هست افزون ز جرم من از آن ار کند شرمنده سر بر آستان آورده‌ام

5 ساقیا رطل گرانم ده که از شرمندگی سر به زیر افکنده خود را سرگران آورده‌ام

6 گرچه از نام و نشان آزادم اما داغ عشق بر جگر از بی‌نشانی‌ها نشان آورده‌ام

7 لایقالی گفته سر عشق را چون پیر دیر فانیا چون گویم ار صد داستان آورده‌ام

عکس نوشته
کامنت
comment