باز آمده‌ام از حکیم نزاری قهستانی غزل 1326

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

باز آمده‌ام تشنه لبی خشک دهانی

1 باز آمده‌ام تشنه لبی خشک دهانی آشفته سری در هوسِ پسته دهانی

2 از من رمقی بیش نمانده‌ست کی‌ام من مجروح تنی خسته دلی سوخته جانی

3 گر هیچ به سر وقتِ من آید به عیادت بیمارِ کهن باز شود تازه جوانی

4 ده‌ بار شدم زنده و ده بار بمردم یک بار نپرسید که چون است فلانی

5 باشد که گذر بر منِ مسکین کند ام‌شب ام‌روز درافتاد خیالم به گمانی

6 بی واسطه ی رقعه و پیغام نبینم زیرا که میانِ دل ما هست نشانی

7 هیهات نزاری که چه خوش باشد اگر یار تشریفِ حضوری دهد از غیب زمانی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر