-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز آمدهام تشنه لبی خشک دهانی آشفته سری در هوسِ پسته دهانی
2 از من رمقی بیش نماندهست کیام من مجروح تنی خسته دلی سوخته جانی
3 گر هیچ به سر وقتِ من آید به عیادت بیمارِ کهن باز شود تازه جوانی
4 ده بار شدم زنده و ده بار بمردم یک بار نپرسید که چون است فلانی
5 باشد که گذر بر منِ مسکین کند امشب امروز درافتاد خیالم به گمانی
6 بی واسطه ی رقعه و پیغام نبینم زیرا که میانِ دل ما هست نشانی
7 هیهات نزاری که چه خوش باشد اگر یار تشریفِ حضوری دهد از غیب زمانی