- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز حرف از ناز خوبان می زنم طعنه ها بر کفر و ایمان می زنم
2 همچو زلف از مصحف روی بتان همچو زلف از مصحف روی بتان
3 می کنم جان را بر آن لب پیشکش سنگ بر لعل بدخشان می زنم
4 نیستم آنگاره لیک انگاره را تا شوم هموار، سوهان می زنم
5 گر در و دیوار از دستم شکست بعد از این سر در بیابان می زنم
6 شیشه ام چون ابر گر پر می شود خیمه در صحن گلستان می زنم
7 کشور جانان سعیدا رو نمود پشت پا بر عالم جان می زنم