کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی
کمال خجندی

باز عقلم برد از سر کاکل مشکین از کمال خجندی غزل 98

غزل 98 ام از 1252 غزلیات

باز عقلم برد از سر کاکل مشکین دوست

1 باز عقلم برد از سر کاکل مشکین دوست بست بر دل بند دیگر کا کل مشکین دوست

2 در دلاویژی و دلبندی سر یک موی نیست از کمند زلف کمتر کاکل مشکین دوست

3 گر نه شمشادست کز باد صبا در تاب رفت از چه پیچد بر صنوبر کاکل مشکین دوست

4 چون قبای غنچه و پیراهن گل بر تنش کرده پوششها معطر کاکل مشکین دوست

5 همچو خونریزی که از قتل خطا گردد خجل شد ز خون عاشقان ثر کاکل مشکین دوست

6 تا بود عمر درازش می کند گم شانه را در میان مشک و عنبر کا کل مشکین دوست

7 نیست لعلی و دری زین گفته نازکتر کمال گر بیندی زیوری بر کاکل مشکین دوست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر باز عقلم برد از سر کاکل مشکین دوست

شاعر شعر باز عقلم برد از سر کاکل مشکین دوست چه کسی است ؟

شاعر شعر باز عقلم برد از سر کاکل مشکین دوست کمال خجندی می باشد.

شعر باز عقلم برد از سر کاکل مشکین دوست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر باز عقلم برد از سر کاکل مشکین دوست چیست ؟

قالب شعر باز عقلم برد از سر کاکل مشکین دوست غزل است

مضمون اصلی شعر باز عقلم برد از سر کاکل مشکین دوست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر