- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز ترک عهد و پیمان کرده بود کشتن ما بر دل آسان کرده بود
2 دشمنانم بد همی گفتند و او گوش با گفتار ایشان کرده بود
3 زلف مشکینش پریشان گشته بود بس که خاطرها پریشان کرده بود
4 تا شنیدم آتشی در من فتاد آنکه بی ما عزم بستان کرده بود
5 نالهٔ دلسوز ما چون گوش کرد رحمتی در کار یاران کرده بود
6 گفت با بیچارگان صلحی کنیم بخت ما بازش پشیمان کرده بود
7 خاطرش ناگه برنجید از عبید بیگناهی کان مسلمان کرده بود