باز از دو لب به عالم از مجیرالدین بیلقانی غزل 68

مجیرالدین بیلقانی

آثار مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی

باز از دو لب به عالم صد شور درفگندی

1 باز از دو لب به عالم صد شور درفگندی بنیاد عمر ما را یکباره بر فگندی

2 بر می ز پر طوطی مهری دگر نهادی بر گل ز طوق قمری بندی دگر فگندی

3 گفتم که تا بد از تو خورشید وصل بر من خود بر چنین سخنها کم سایه بر فگندی

4 گفتی که خاک من شو تا آب روی بینی گشتم ولی چو خاکم بیرون در فگندی

5 تر بود چشم من خود از بهر خشک جانی تو آمدی و آتش در خشک و تر فگندی

6 یک روزه وصل جستم گفتی سرش ندارم زانم خجل که خود را در دردسر فگندی

7 هر شب مجیر بی تو زان با جگر خورد خون کورا به وعده کژ خون در جگر فگندی

عکس نوشته
کامنت
comment