-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز عید آمد و مهر از دهن خم برخاست داد ساقی می و مطرب به ترنم برخاست
2 واعظ شهر درانداخت حدیثی ز لبت گفت یک نکته و فریاد ز مردم برخاست
3 روی تو پیش نظر چهره چه مالم به رهت چون درآمد مه من آب، تیمم برخاست
4 هر که شب بر خس و خاشاک درت پهلو سود سحر آسوده تن از بستر قاقم برخاست
5 سرمه در چشم رمد دیده عشاق کشید توسنت را چو غباری ز سر سم برخاست
6 چشمت آن ظالم مظلوم کش آمد که ازوست هر کجا از چو منی بانگ تظلم برخاست
7 مرد جامی به زمین روی و نکردی رحمی وه که از روی زمین رسم ترحم برخاست