باز عید آمد و لبها ز طرب خندان از کمال خجندی غزل 329

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

باز عید آمد و لبها ز طرب خندان شد

1 باز عید آمد و لبها ز طرب خندان شد شادی عید پدیدار تو صد چندان شد

2 ماه در عید نپوشدرخ و باشد پیدا پرده برگیر که دیگر نتوان پنهان شد

3 ابرویت داد به مردم ز مه عید نشان همه را چشم به نظاره او حیران شد

4 هر که دیدت چو مه عید شب از گوشه بام مست چون چشم تو در خانه خود غلطان شد

5 پسته هر عید گران بودی و بادام بقدر از لب و چشم تو این عید همه ارزان شد

6 عادت این است که در عید نخستین بکشذ غمزه را از چه به نا کشتن ما فرمان شد

7 صبر تا عید دگر چون نتوانست کمال کرد عید دگر و بر در او قربان شد

عکس نوشته
کامنت
comment