- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز آتشی به سینه رسیدن گرفته است خون از دل کباب چکیدن گرفته است
2 هر کس کشید بر در دلبر متاع خویش دل نیزه آه و ناله کشیدن گرفته است
3 دانم شنیده ای که گذشته است از آسمان آهم که گوش ماه شنیدن گرفته است
4 ما در تو چون رسیم چو رفتی به صد شتاب کی عمر رفته کس به دویدن گرفته است
5 گونی خط و رخ تو ز باران اشک ما گلها شکفته سبزه دمیدن گرفته است
6 صد چا سر بریده فتادست بر زمین مشاطه زلف تو چو بریدن گرفته است
7 زلف خمیده چند نهی در نظر کمال دیوار عمر بین که خمیدن گرفته است