هر که نباشد چو از حکیم نزاری قهستانی غزل 738

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

هر که نباشد چو من پس رو ارباب عشق

1 هر که نباشد چو من پس رو ارباب عشق خامی و افسرده ایست بی خبر از باب عشق

2 مدعیان کرده اند پشت بر احکام عقل معتقدان کرده اند روی به محراب عشق

3 ترک خور خواب کن برگ مشقت بساز نیست به آسودگی رخصت اصحاب عشق

4 ای که بهشت آرزو می کنی و غافلی روضه ی ما کوی دوست رضوان بوّاب عشق

5 گردن عشاق بین قید به زنجیر شوق بر در مشتاق بین جذب به قلاب عشق

6 هر چه مشوش شود جوف دماغ خرد گو به من آی و بخور شربت جلاب عشق

7 برق نفاقش بزد سوخته خرمن بماند هر که به رغبت نداد خانه به سیلاب عشق

8 نقد نبهره نزد عشق چو قلاب عقل گشت روان لاجرم سکه ی ضراب عشق

9 کشتی تدبیر ما کی به درآید ز موج عشق محیط است و عقل غرقه به گرداب عشق

10 سوز و نیازی رسید قسم نزاری و بیش کلکی و فکری نداشت از همه اسباب عشق

عکس نوشته
کامنت
comment