-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مبتلایی به عشق بدخویی داشت باریک نام هندویی
2 بعد عمری شبی ز بخت بلند آمد آن صید وحشی اش به کمند
3 بود با او به هم خوش و خندان کامد آواز حلقه بر سندان
4 کیست گفتار درین شب تاریک گفت کمتر غلام تو باریک
5 گفت روز کز کمال نزدیکی گر چه مویی شوی ز باریکی
6 نیست امکان آنکه ره یابی زین در آن به که روی برتابی