1 مستدعیم از حضرت سلطان قدم یک جرعه شراب را که سرتابقدم
2 مستم کند آن چنان که آسوده شوم از قاعده وجود و از رسم عدم
1 در خاکدان دهر دلی شادمان کجاست؟ یک دل که ایمنست ز غم در جهان کجاست؟
2 در گیر و دار فتنه دوران بسوختیم داری خبر بگوی که: دارالامان کجاست؟
1 هلاک عاشقان در انتظارست حیات صادقان با روی یارست
2 کسی کو نزد جانان تحفه جان برد هنوز از روی جانان شرمسارست
1 ساقی بیار باده و بنواز عود را یک دم بلند کن نغمات سرود را
2 جامی بتشنگان حیات ابد رسان هی بر زنید زاهد خشک حسود را