1 آراسته جنتی که این روی منست افروخته دوزخی که این خوی منست
2 شمشیر جهانسوز بهادر شه را دزدیده که این کمان ابروی منست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 در خواب دوش دیدم آن سرو راستین را بر رخ حجابکرده از شوخی آستین را
2 حیران صفت ستاده سر پرخمار باده برگرد مه نهاده یک طبله مشک چین را
1 بدا به حالت آن مجرمیکه روز حساب به قدر یک شب هجر تواشکنند عذاب
2 خوشا به حالت آن زاهدیکه در محشر به قدر یک دم وصل تواش دهند ثواب
1 ساقی بده رطل گران زان می که دهقان پرورد انده برد غم بشکرد شادی دهد جان پرورد
2 در خم دل پیر مغان در جام مهر زر فشان در دست ساقی قوتجان رخسار جانان پرورد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **