حادی عشق اگر راز تو گوید به جبل از جامی غزل 300

جامی

جامی

جامی

حادی عشق اگر راز تو گوید به جبل

1 حادی عشق اگر راز تو گوید به جبل باشد از نقص جبل گر نکند رقص جمل

2 هرکه از ذکر جمالت چو جمل رقص نکرد منهش نام کالانعام کزان هست اضل

3 کی کند ری چو زاهد ترش از تلخی عیش مرد عارف که بود غرقه دریای عسل

4 چو دهی وعده به تأکید و قسم حاجت نیست کان ایقان بود از لعل لبت لیت و لعل

5 لذت گفته مجنون نشناسد هرگز هرکه در عشق غزالان نسروده ست غزل

6 جهل کوران حرم بین که محمد حاضر طالب نور هدی از رخ لاتند و هبل

7 جامی از مدرسه اسرار حقیقت مطلب که درین مسئله ذوقی ندهد بحث و جدل

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر