قبول یافت ز هر هفت اختر از ابوالفرج رونی قصیده 10

ابوالفرج رونی

آثار ابوالفرج رونی

ابوالفرج رونی

قبول یافت ز هر هفت اختر آتش و آب

1 قبول یافت ز هر هفت اختر آتش و آب وجیه گشت بهر هفت کشور آتش و آب

2 ازین چهار مصدر که آخشیجانند قویترند همین دو مصدر آتش و آب

3 هوا که بیند خشگ و زمین که بیند تر چو باز گیرد از ایشان مقدر آتش و آب

4 همان کند که شهاب و همان کند که ذنب بدیو دوزخ و خورشید خاور آتش و آب

5 چرا نزاید تف و چرا نکاردنم اگر مونث هست و مذکر آتش و آب

6 بزرگ شاخ و قوی بیخ در شود بطفیل بطبع طفلان با شیر مادر آتش و آب

7 شگفت و معجب و مغرور کار دارانند بحول و قوت خویش این دو گوهر آتش و آب

8 چو حول و قوت بونصر پارسی بینند بطوع گویند الله اکبر آتش و آب

9 بزرگ مرتبه صدری که بی جوار درش ظفر نیابد بر هیچ معبر آتش و آب

10 مجیر جانب آزاده منعمی که نگشت بجاه و نعمت با او برابر آتش و آب

11 اگر نه توشه جود و سخاوتش یابد چگونه راجع گردد به گوهر آتش و آب

12 وگرنه دامن اقبال و دولتش گیرد چگونه ضخم شود یا شناور آتش و آب

13 بچرخ همت او بر کفایتش بنمود بشکل و هیات برج دو پیکر آتش و آب

14 بعمر خویش مقطع نوشت نتواند چنین دو پیکر و هم زین دو پیکر آتش و آب

15 بزرگوارا «خدایگانا» بخشنده جهان دارا مقدمی تو به اصل و مؤخر آتش آب

16 توئی که حکم ترا رام گشت دیو و پری توئی که امر تراشد مسخر آتش و آب

17 ز عزم و حزم تو نقشی دو بسته صرصر و کوه ز باس و رفق تو جز وی دو ابتر آتش و آب

18 بجنب قدر تو پیوسته قدر نور کهن بچشم عقل نیاید معبر آتش و آب

19 برند روز ملاقات اگر خلاف کنند ز آب و آتش تیغ تو کیفر آتش و آب

20 تنور طوفان خوانم نیام تیغ ترا کزو برآرد چون اژدها سر آتش و آب

21 از اضطراب و هزیمت دمی نیاساید نهیب یافته در کوه و کر در آتش و آب

22 وز آزمایش کمتر نمونه دیدند ز حبس و بند تو کانون و فرغر آتش و آب

23 به عرق پاک خلیلی به عرض سهم کلیم از آن رکاب تو سهم افکند بر آتش و آب

24 پل سلامت و امن است پشت مرکب تو برو چه باک تر اگر شوی در آتش و آب

25 همیشه تا که ز خصمی به فعل بد نازد به داوری نشود سوی داور آتش و آب

26 بقات خواهم چندان که دارد آهن و سنگ نهفته در دل کاواک و در بر آتش و آب

27 به جشنهای چنین و بعیدهای چنان کشیده طبع تو از جام و ساغر آتش و آب

عکس نوشته
کامنت
comment