- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قبول یافت ز هر هفت اختر آتش و آب وجیه گشت بهر هفت کشور آتش و آب
2 ازین چهار مصدر که آخشیجانند قویترند همین دو مصدر آتش و آب
3 هوا که بیند خشگ و زمین که بیند تر چو باز گیرد از ایشان مقدر آتش و آب
4 همان کند که شهاب و همان کند که ذنب بدیو دوزخ و خورشید خاور آتش و آب
5 چرا نزاید تف و چرا نکاردنم اگر مونث هست و مذکر آتش و آب
6 بزرگ شاخ و قوی بیخ در شود بطفیل بطبع طفلان با شیر مادر آتش و آب
7 شگفت و معجب و مغرور کار دارانند بحول و قوت خویش این دو گوهر آتش و آب
8 چو حول و قوت بونصر پارسی بینند بطوع گویند الله اکبر آتش و آب
9 بزرگ مرتبه صدری که بی جوار درش ظفر نیابد بر هیچ معبر آتش و آب
10 مجیر جانب آزاده منعمی که نگشت بجاه و نعمت با او برابر آتش و آب
11 اگر نه توشه جود و سخاوتش یابد چگونه راجع گردد به گوهر آتش و آب
12 وگرنه دامن اقبال و دولتش گیرد چگونه ضخم شود یا شناور آتش و آب
13 بچرخ همت او بر کفایتش بنمود بشکل و هیات برج دو پیکر آتش و آب
14 بعمر خویش مقطع نوشت نتواند چنین دو پیکر و هم زین دو پیکر آتش و آب
15 بزرگوارا «خدایگانا» بخشنده جهان دارا مقدمی تو به اصل و مؤخر آتش آب
16 توئی که حکم ترا رام گشت دیو و پری توئی که امر تراشد مسخر آتش و آب
17 ز عزم و حزم تو نقشی دو بسته صرصر و کوه ز باس و رفق تو جز وی دو ابتر آتش و آب
18 بجنب قدر تو پیوسته قدر نور کهن بچشم عقل نیاید معبر آتش و آب
19 برند روز ملاقات اگر خلاف کنند ز آب و آتش تیغ تو کیفر آتش و آب
20 تنور طوفان خوانم نیام تیغ ترا کزو برآرد چون اژدها سر آتش و آب
21 از اضطراب و هزیمت دمی نیاساید نهیب یافته در کوه و کر در آتش و آب
22 وز آزمایش کمتر نمونه دیدند ز حبس و بند تو کانون و فرغر آتش و آب
23 به عرق پاک خلیلی به عرض سهم کلیم از آن رکاب تو سهم افکند بر آتش و آب
24 پل سلامت و امن است پشت مرکب تو برو چه باک تر اگر شوی در آتش و آب
25 همیشه تا که ز خصمی به فعل بد نازد به داوری نشود سوی داور آتش و آب
26 بقات خواهم چندان که دارد آهن و سنگ نهفته در دل کاواک و در بر آتش و آب
27 به جشنهای چنین و بعیدهای چنان کشیده طبع تو از جام و ساغر آتش و آب