- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او خاک را باشد نصیب ای جان پاکان خاک او
2 گر چه رخش همتش جولان برون زین عرصه داشت خویش را بستم به صد سالوس بر فتراک او
3 باغبان روضه قدر باده گر بشناختی بر کنار چشمه کوثر نشاندی تاک او
4 رفتم آن خاک در از مژگان پی تسکین شوق آتش من تیزتر گشت از خس و خاشاک او
5 با خرد راز دهانش را چه آرم در میان قاصر است از فهم این سر نهان ادراک او
6 چند لاف چستی و چالاکی ای سرو چمن نیست چست این جامه جز بر قامت چالاک او
7 دامن جامی ز دست عشق صد جا چاک شد می ندارد عشق دست از دامن صد چاک او