- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
ابوحفص عمر نام دارند و سهرورد از توابع کلات است و تا مهنه چهار فرسخ مسافت دارد و مقبرهٔ مشایخ در آنجاست و سلسلهٔ مشایخ سهروردیه از شعب سلسلهٔ معروفی است و شیخ از مشاهیر فضلا و علما و مرید عمّ شیخ نجیب سهروردی است. غرض، شیخ را تصانیف بسیار و رسالات عالی مقدار است. من جمله عوارف و رشف النصایح و اعلام التقی و اعلام الهدی و جناب شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی اخلاص و ارادت به ایشان داشته. همچنین کمال الدین اسماعیل اصفهانی مدایح وی را نگاشته. مجملاً شیخ از اکابر این طایفه است و نود و سه سال عمر یافته. در سنهٔ ۵۸۷ در بغداد به جنت شتافته. گاهی خیال نظمی میفرموده و این ابیات منسوب بدوست: ,
2 ذرهای از نور روی من چوبرمنصور تافت همچو قندیلی ز دارش سرنگون آویختم
3 بخشای بر آنکه بخت یارش نبود جز خوردن غمهای تو کارش نبود
4 در عشق تو حالتیش باشد که در آن هم با تو و هم بی تو قرارش نبود
5 ای از غم دیدن رخت حیران، من وندر طلب وصل تو سرگردان، من
6 بودن به تو مشکل است ونابودن آه سرگردان من، بی سر و بی سامان، من
7 ای دوست وجود و عدمت اوست همه سرمایهٔ شادی و غمت اوست همه
8 تو دیده نداری که ببینی او را ورنه ز سرت تا قدمت اوست همه