1 ابریست مطیر دست طاهر کز پاشش گوهرش کمی نیست
2 آن خواجه آسمان مثابت کش شبه و نظیر در زمی نیست
3 در طوس مقام او دریغ است کآنجا اثر ز مردمی نیست
4 گو بار سفر کند از آن بوم کاندر وی بومی خرمی نیست
5 بتوان خوردن هزار سوگند کاندر همه طوس آدمی نیست
1 زهی خواجه صدر انجام غلامت خهی خسرو چرخ دراهتمامت
2 تو دستور شرقی و مغرب به حکمت تو مشهور غربی و مشرق مقامت
1 تا نگویی که مرا بی تو شکیبایی هست یا دل غمزده را طاقت تنهایی هست
2 نی مپندار که از دوری روی تو مرا راحت زندگی و لذت برنایی هست
1 حس جهانگیر تو مملکت جان گرفت کفر سر زلف تو عالم ایمان گرفت
2 دل چو نسیم تو یافت جامه به صد جادرید دیده چو روی تودید ترک دل و جان گرفت