- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در حدود ری یکی دیوانه بود سال و مه کردی به سوی دشت گشت
2 در تموز و دی به سالی یک دو بار آمدی در قلب شهر از طرف دشت
3 گفتی ای آنان کتان آماده بود زیر قرب و بعد ازین زرینه طشت
4 قاقم و سنجاب در سرما سه چار توزی و کتان به گرما هفت و هشت
5 گر شما را با نوایی بد چه شد ورچه ما را بود بیبرگی چه گشت
6 راحت هستی و رنج نیستی بر شما بگذشت و بر ما هم گذشت