1 در باب تواضع آنچه دانی با خلق جهان بجای می آر
2 کافزوده کند ترا تواضع نزدیک کریم طبع مقدار
3 اما چو لئیم طبع باشد افتد ز تواضعت به پندار
4 بروی نظر از تکبر افکن و آن جزء ادب تمام بشمار
1 خرم دلی که مجمع سودای حیدرست فرخ سری که خاک کف پای حیدرست
2 جائیکه جبرئیل بدانجا نمیرسد برتر هزار مرتبه ز آن جای حیدرست
1 آن پریچهره که صد عاشق زارش باشد همچو من بسته بهر موی هزارش باشد
2 آتشی در دل من قهر تو افروخت چنانک شعله صاعقه برقی ز شرارش باشد
1 حبذا قصری که دارد پای ثابت اندر آب سر ز رفعت برکشیده تا باوج آفتاب
2 آفتاب از عکس جام روشنش بر روزنش کرد خوش خوش رخ نهان حتی توارت بالحجاب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به