- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جوانی بگذرد یارب به کام دل جوانی را که سازد کامیاب از وصل پیر ناتوانی را
2 به قتلم کوشی ای زیبا جوان و من درین حیرت که از قتل کهن پیری چه خیزد نوجوانی را
3 تمام مهربانان را به خود نامهربان کردم به امیدی که سازم مهربان نامهربانی را
4 چه باشد جادهی ای سرو سرکش در پناه خود تذرو بیپناهی قمری بی آشیانی را
5 مکن آزار جان هاتف آزرده جان دیگر کزین افزون نشاید خست جان خسته جانی را