- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شد جوانی را حج اسلام فوت از دلش آهی برون آمد بصوت
2 بود سفیان حاضر آنجا غم زده آن جوان را گفت ای ماتم زده
3 چار حج دارم برین درگاه من میفروشم آن بدین یک آه من
4 آن جوان گفتا خریدم و او فروخت آن نکو بخرید وین نیکو فروخت
5 دید آن شب ای عجب سفیان بخواب کامدی از حق تعالیش این خطاب
6 کز تجارت سود بسیار آمدت گر بکاری آمد این بار آمدت
7 شد همه حجها قبول از سود تو تو زحق خشنود و او خشنود تو
8 کعبه اکنون خاک جان پاک تست گر حجست امروز برفتراک تست