- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جهانبخشی که روز و شب چو نور آفتاب فیض احسان تو فایض بر سماوات است و ارض
2 سرمه از خاک رهت کردن فلک را فرض عین میکشد در دیده خود میکند بر عین فرض
3 عرض حالم راست طولی میکنم زان احتراز مختصر کاری است کارم چیست چندین طول و عرض
4 باید احسانی چنان کردن که بعد از خرج راه قرض خود بگزارم و بازم نباید کرد قرض