ای از بنفشه ساخته گلبرگ از انوری ابیوردی غزل 10

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب

1 ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب وز شب تپانچه‌ها زده بر روی آفتاب

2 بر سیم ساده بیخته از مشک سوده‌گرد بر برگ لاله ریخته از قیر ناب آب

3 خط تو بر خد تو چو بر شیر پای مور زلف تو بر رخ تو چو بر می پر غراب

4 دارم ز آب و آتش یاقوت و جزع تو در آب دیده غرق و بر آتش جگر کباب

5 در تاب و بند زلف دلاویز جان کشت جان در هزار بند و دل اندر هزار تاب

6 گه دست عشق جامهٔ صبرم کند قبا گه آب چشم خانهٔ رازم کند خراب

7 چون چشمت از جفا مژه بر هم نمی‌زند چشمم به خون دل مژه تا کی کند خضاب

8 هم با خیال تو گله‌ای کردمی ز تو بر چشم من اگر نشدی بسته راه خواب

9 ای روز و شب چو دهر در آزار انوری ترسم که دهر باز دهد زودت این جواب

عکس نوشته
کامنت
comment