تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ از سعیدا غزل 207

تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ

1 تنی بغیر عمل شد برای جان، دوزخ به مرغ بی پر و بال است آشیان، دوزخ

2 حضور عاشق مسکین حضور دلدار است که بی وصال تو باشد مرا جنان دوزخ

3 بلاکشان غمت را نمی تواند کرد بهشت منت آسایش و زیان دوزخ

4 دل بخیل و جبین گشادهٔ درویش بهشت روی زمین است این و آن دوزخ

5 نه لایقم به جنان و ز جحیم حیرانم که می کشد الم از جسم ناتوان دوزخ

6 دمی به مردم نادان به سیر هشت بهشت هزار مرتبه به عمر جاودان دوزخ

7 چه باک ار نشود جنتم حلال اما حرام باد سعیدا به دوستان دوزخ

عکس نوشته
کامنت
comment