سروی از باغ ارم سایه از امیر شاهی سبزواری غزل 18

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

سروی از باغ ارم سایه بر این خاک انداخت

1 سروی از باغ ارم سایه بر این خاک انداخت که به تیغ مژه در هر جگری چاک انداخت

2 چند گاهی دلم از داغ بتان ایمن بود باز عشق آمد و این شعله به خاشاک انداخت

3 عقلم از بادیه عشق تو بیمی میداد همتم رخت در این راه خطرناک انداخت

4 همه از رشک خط و عارض رنگین تو بود چمن اوراق گل و سبزه که بر خاک انداخت

5 شاهی آن سهم سعادت که نشان میدادند ناوکی بود که آن غمزه بیباک انداخت

عکس نوشته
کامنت
comment