زهی از دو رخ شاه دنیا و دین از جامی غزل 2

زهی از دو رخ شاه دنیا و دین

1 زهی از دو رخ شاه دنیا و دین به مهر کتف خاتم المرسلین

2 ز خاتم سیمان ازان ملک یافت که نام تواش بود نقش نگین

3 یسار است دنیا یمین آخرت به زیر نگینت یسار و یمین

4 چو طوبی به نعلین تو سود سر رسیده سر او به عرش برین

5 بود حاصل چشم حق بین تو چه عین الیقین و چه حق الیقین

6 تویی آفرین گو بر ایزد که کرد تو را از همه آفرینش گزین

7 هزار آفرین باد بر جان تو به هر آفرین از جهان آفرین

8 سگ بندگان تو جامی که هست سگان تو را بنده کمترین

9 به سر در رهت گر تواند شتافت نیاید دگر پای او بر زمین

عکس نوشته
کامنت
comment