- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یگانهای در دل میزند به دست ارادت که جای موکب حسنش ز طرف ماست زیادت
2 اگر کشاکش زور قضا بود ز دو جانب میانهٔ من و او نگسلد کمند ارادت
3 در این ولایت پرشور و فتد خانهٔ کنعان چهها که مادر ایام کرد در دو ولایت
4 شکسته رنگی رنج خمار هجر زحد شد ز گوشهای بدرآ سرخوش ای سهیل سعادت
5 فتاده حوصلهٔ مرغ روح تنگ خدا را بده به خسته پیکان خود نوید عیادت
6 به معبدیست رخ محتشم که میکند آنجا نیاز یک شبه کار هزار ساله عبادت