- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ورق گل بهشت از رخ نازکت خجل لعل لب تو غنچه را کرده به خنده منفعل
2 تا نگرفت از رخت نسخة مصور صبا صورت گل به هو ورق بر نکشه از آب و گل
3 من به هوای قامتت عمر دراز یافتم زانکه همیشه کرده ام کسب هوای معتدل
4 بر درت آتش دلم رفت و بر گرفت دان گر نرود به گرد آن آب دو دیده متصل
5 چشم تو چون کشد مرا نو به حلی طلب کنی گر نکشد دوبارهام نیست به دوستی به حل
6 چون نرسیده رشته عمر به دور وصل تو منت او چه میکشم گو اجلش ز هم گسل
7 دی به کمال گفته دل بر ما بیار و جان سوی خودم نما رمی تا بروم به جان و دل