- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جمله جهان شیفته حسن و جمالت جان و دل عشاق اسیر خط و خالت
2 از بهر تراش دل و دین تاختن آرد در مملکت جان همه دم خیل خیالت
3 ما را ز خمار غم هجران خبری نیست چون مست مدامم ز می جام وصالت
4 بگرفت جمال تو بدعوی همه آفاق در حسن و ملاحت بجهان نیست مثالت
5 در کشتن عشاق نمایی ید بیضا خون همه گویی که بفتوی است حلالت
6 دادند بهر کس ز ازل قسمت و بخشی زان روز دلم را غم عشق است حوالت
7 چون شاهد حسن تو ز رخ پرده برانداخت شد محو فنا جان اسیری ز جمالت