1
عالمی در ره تو حیرانند
پیش و پس هیچ ره نمیدانند
2
عقل و فهم ارچه هر دو تیزروند
چون به کارت رسند درمانند
3
جان و دل گرچه عزتی دارند
بر در تو غلام و دربانند
4
دوستان را اگرچه درد ز تست
مرهم درد خود ترا دانند
5
ورچه فریادخوان شوند از تو
هم به فریاد خود ترا خوانند