- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حلی بندی که بیجنبیدن دست عروسان را به قدرت حیلهها بست
2 عروس این سخن را زیوری داد که هرجا زیور بد رفت برباد
3 ز شعر شاعر شیرین فسانه نخستش داد زیب خسروانه
4 ز خط کاتب بیمثل و مانند به لطفش بار دیگر شد حلی بند
5 ز حسن صنعت صحاف ماهر ز جلدش هم لباسی داد فاخر
6 ولی این شاهد فرخنده منظر که غرق زیورست از پای تا سر
7 به این پیرایهاش بیش افتخار است که منظور امیر نامدار است
8 سهی سرو ریاض سرفرازی غلام شاه ابراهیم غازی
9 الهی تا ابد آن نیک فرجام بوده شیرازهٔ اوراق ایام