حلی بندی که بی‌جنبیدن از محتشم کاشانی مثنوی 6

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

حلی بندی که بی‌جنبیدن دست

1 حلی بندی که بی‌جنبیدن دست عروسان را به قدرت حیله‌ها بست

2 عروس این سخن را زیوری داد که هرجا زیور بد رفت برباد

3 ز شعر شاعر شیرین فسانه نخستش داد زیب خسروانه

4 ز خط کاتب بی‌مثل و مانند به لطفش بار دیگر شد حلی بند

5 ز حسن صنعت صحاف ماهر ز جلدش هم لباسی داد فاخر

6 ولی این شاهد فرخنده منظر که غرق زیورست از پای تا سر

7 به این پیرایه‌اش بیش افتخار است که منظور امیر نامدار است

8 سهی سرو ریاض سرفرازی غلام شاه ابراهیم غازی

9 الهی تا ابد آن نیک فرجام بوده شیرازهٔ اوراق ایام

عکس نوشته
کامنت
comment