شاعری سحر آفرینم، ساحری از سلمان ساوجی قطعه‌ 138

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

شاعری سحر آفرینم، ساحری معجز نما

1 شاعری سحر آفرینم، ساحری معجز نما خازن گنج ممالک، مالک ملک سخن

2 در دریای کاندرو ز اهل کرم دیار نیست ناگهان افتاده و درمانده‌ام پا بست تن

3 یک به یک را کرده غارت بی سر و پایان شهر تا به دستار سر و ایزار پای و پیرهن

4 هر یکی زینها به نوعی زحمت ما می‌دهند تا به کی باشد تحمل خیر سعدالدین حسن

5 منعمان شهر را گو طاقت من طاق شد هان ببخشایید هم بر ما و هم بر خویشتن

عکس نوشته
کامنت
comment