- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
شاعری صناعتی است که شاعر بدان صناعت اتساق مقدمات موهمه کند و التئام قیاسات منتجه بر آن وجه که معنی خرد را بزرگ گرداند و معنی بزرگ را خرد و نیکو را در خلعت زشت باز نماید و زشت را در صورت نیکو جلوه کند و به ایهام قوتهای غضبانی و شهوانی را بر انگیزد تا بدان ایهام طباع را انقباضی و انبساطی بود و امور عظام را در نظام عالم سبب شود. چنان که آوردهاند: ,
حکایت: احمد بن عبدالله الخجستانی را پرسیدند که: ,
تو مردی خر بنده بودی، به امیری خراسان چون افتادی؟ ,
گفت: ,
به بادغیس در خجستان روزی دیوان حنظلهٔ بادغیسی همی خواندم، بدین دو بیت رسیدم: ,
6 مهتری گر به کام شیر در است شو خطر کن ز کام شیر بجوی
7 یا بزرگی و عز و نعمت و جاه یا چو مردانت مرگ رویاروی
داعیهای در باطن من پدید آمد که به هیچ وجه در آن حالت که اندر بودم راضی نتوانستم بود. ,
خران را بفروختم و اسب خریدم و از وطن خویش رحلت کردم و به خدمت علی بن اللیث شدم برادر یعقوب بن اللیث و عمرو بن اللیث. ,
و باز دولت صفاریان در ذروهٔ اوج علیین پرواز همی کرد، و علی برادر کهین بود و یعقوب و عمرو را بر او اقبالی تمام بود. ,
و چون یعقوب از خراسان به غزنین شد از راه جبال علی بن اللیث مرا از رباط سنگین باز گردانید و به خراسان به شحنگی اقطاعات فرمود. ,
و من از آن لشکر سواری صد بر راه کرده بودم و سواری بیست از خود داشتم. ,
و از اقطاعات علی بن اللیث یکی کروخ هری بود و دوم خواف نشابور. ,
چون به کروخ رسیدم فرمان عرضه کردم. آنچه به من رسید تفرقهٔ لشکر کردم و به لشکر دادم. سوار من سیصد شد. ,
چون به خواف رسیدم و فرمان عرضه کردم خواجگان خواف تمکین نکردند و گفتند: ,
ما را شحنهای باید با ده تن. ,
رای من بر آن جمله قرار گرفت که دست از طاعت صفاریان بازداشتم و خواف را غارت کردم و به روستای بشت بیرون شدم و به بیهق درآمدم. ,
دو هزار سوار بر من جمع شد بیامدم و نشابور بگرفتم و کار من بالا گرفت و ترقی همی کرد تا جملهٔ خراسان خویشتن را مستخلص گردانیدم. ,
اصل و سبب این دو بیت شعر بود. ,
و سلامی اندر تاریخ خویش همی آرد که: ,
کار احمد بن عبدالله به درجهای رسید که به نشابور یک شب سیصد هزار دینار و پانصد سر اسب و هزار تا جامه ببخشید. ,
و امروز در تاریخ از ملوک قاهره یکی اوست. اصل آن دو بیت شعر بود. ,
و در عرب و عجم امثال این بسیار است اما بر این یکی اختصار کردیم. ,