- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای مکان سعد و کان جاه و ارکان ظفر جشن فروردین فرخ بر جهان افکند فر
2 بر تو میمون باد و فرخ ای شه پیروزگر می خور و بفروز جان با ناز و نوش کام و گر
3 از تو بفروزد خردمندان گیتی را بصر زانکه با معنی بسیاری و لفظ مختصر
4 رنج و ناز دوستان و دشمنان بردی بفر مرده کی باشد شهی کش همچو تو باشد پسر
5 سیم نزدیک تو همچون سنگ باشد بی خطر کینه جویان را بلائی مهرورزان را نظر
6 خسروا تو خیر خیری دیگران خیرند و شر چون تو هرگز نافرید ایزد کریم اندر بشر
7 گاه رادی زی تو یکسانست کاه و سیم و زر گاه مردی از تو ترسانست پور زال زر
8 نزد سلطان رفتن تو کشتن از نار است تر رفتنت فرخنده باد و آمدن فرخنده تر
9 چون بود باز آمدنت آید بپیروزی خبر ما بنازیم و دل دشمن شود زیر و زبر
10 تا جهان باشد مبادا جز تو سالاری دگر زانکه رادی بی خلافی و رحیمی بی مگر
11 گر نبودی بنده را نقرس شکسته بال و پر بارکش بودی بجای پای بر راهم ز سر
12 تا تو باز آئی بدولت او بود ساعت شمر روی گشته چون زریر و چشم گشته چون شمر